''گروه موسیقی ساریکا در برغمد سبزوار کشتی چوخه کشوری اجرای برنامه بازی های ایینی سرنا و دهل
با سلام خدمت اساتید و دوستان بزرگوار
یکی از دوستان در ایمیلم پیغامی گذاشته بودن که از موسیقی سرخس بیشتر بگین چون موسیقی سرخس قدمتی دیرینه دارد و انتقادی هم شده بود که موسیقی در سرخس از بعضی از شهر ها جلو بوده
خدمت شما عرض شود تا جایی که بنده تحقیق کردم بله موسیقی مقامی در سرخس قدمتی دیرینه دارد بنده از چند سالی که خودم یاد میدم ولی از گذشته را که جویا شدم موسیقی سرخس اگر از شهر های همجوار خود جلو نبوده خیلی هم عقب نبود تا جایی که میتوان از ا ستاد مرحوم چشک نام برد و همچنین عارفانی که در این خطه می زیسته اند و یا اقامت داشته اند دلیل بر این ادعا بحساب می آیند که از آن جمله می توان به ابوالفضل سرخسی و ابوسعید ابوالخیر که چند صباحی در سرخس اقامت داشته اند
حتی مرحوم محمد نادر پدر استاد جمشید جوانشیر که نوازنده خوب و صاحب سبکی هم بودن
ولی متاسفانه این موسیقی چند دهه خوابید حتی گم شد اگر سینه به سینه میچرخید حالا جایگاه بهتری داشت
خود من در سال 1383 از طرف آقای غفور محمد زاده که یکی از هنرمندان چیره دست دوتار تربت جام هستند به واحد موسیقی مرکز خراسان رضوی معرفی شدم با تحقیقفی که من کردم حتی یک فایل موسیقی در ارشیو صدا و سیما به اسم موسیقی سرخس ندیدم در تهران هم همینطور حالا چرا نمیدانم هنرمندان کم کاری میکردن یا مسعولین
به جراِت بگم اولین هنرمندی هستم که موسیقی سرخس را در این چند سال رسانه ای کردم حتی زنده کردم بدون هیچ پشتوانه ای
مسعولان شهرستان هم حتی یک نیم نگاهی به ما ندارند
چند تا از مقام های خود سرخس البته در دیگر شهرها حتی استانها هم هست ولی نوع اجرا فرق میکند
مقام میش مرگی حنا بندان الله بده باران لالایی فلکناز خوانی که فلکناز خوانی یک سبک مخصوصی بود مرحوم پدرم میخواند بصورت غزل خوانده میشد دارم کار میکنم در همین وبلاگ میذارم و چهار بیتی
از سال 1388 با تشکیل گروه موسیقی ساریکا دارم فعالیت میکنم فقط برای عشق و علاقه ای که به هنر دارم و سر بلندی شهرستان سرخس
از جوانان علاقه مند هم دعوت میکنم در خدمتم
هنر مندانی از جمله استاد جمشید جوانشیر مصطفی سیستانی جمشید سرکوهی فعلا فعالیت خوبی دارند نسبت به بقیه دوستان
این را هم بگم که اساتید بزرگوار تربت جام خیلی به من کمک کرده اند از همه بزرگواران متشکرم
دوستان میتوانند با نظر خود کمکی به بنده بکنند
البته این کار تصویری هم هست
با در خواست یکی از عزیزان که در اروپا علاقه مند موسیقی محلی خراسان تربت جام میباشد دو عدد نمونه کار از استاد عبدالله امینی و عزیز احمدی برای ایشان فرستاده شد بعلاوه یک قطعه از استاد عسکریان, و استاد جمشید جوانشیر
عکسهای ارسالی توسط برادر گرامی آقای علیمردانی هنرمند محبوب شیراز
در جشنواره بی ت و حیران که برای من ارسال نمودند
پورعطایی: نباید هر قطعهی موسیقی به اسم مقاومت نواخته شود
برایش مهم نیست که در یک هتل چهارستاره مدرن اقامت میکند یا جای دیگر، او با لباسهای اصیل خراسانی و دستار سفید رنگش در لابی هتل مینشیند و اگر لازم باشد و دلش بگیرد، آن جا دوتار هم میزند.
اولش مردم او را چپ چپ نگاه میکردند اما بعد از چند ثانیه نمیتوانستند، نوای دوتار خراسان را نادیده بگیرند و اندک اندک دورش جمع میشدند.
غلامعلی پورعطایی برایشان دوتار میزد و گاهی هم بلند بلند شاهنامه فردوسی را از حفظ روایت میکرد.
سفر به کرمانشاه و جشنواره موسیقی مقاومت برای ما یک توفیق اجباری بود که با همراهی هنرمندان موسیقی نواحی، رنگ و بوی خوشایندتری گرفت.
آنچه در پی میآید گفتوگوی خبرنگار بخش موسیقی خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)، با استاد دوتارنوازی خراسان است که ساده و بیپیرایه نقطه نظراتش را درباره روند جشنواره موسیقی مقاومت و خیلی چیزهای دیگر ارائه داده است.
****
پیش از گفتوگو یک استکان چای طلب کرد و روی کلمه «استکان» تاکید داشت، چون تمایل نداشت پیش خدمت در آن فنجانهای سفید خیلی معمولی برایش چای بریزد اما نمیدانم استکان چه معنایی برایش داشت؟
گپ خودمانی ما از جشنواره موسیقی مقاومت آغاز شد.
پورعطایی میگوید: چنین همایشها و گردهماییهایی اگر چند دقیقه هم باشند، تاثیر خود را خواهند گذاشت. اما باید این نکته را در نظر بگیریم که تمام مضامین موسیقی اعم از عرفان، معنویت، مناجات و ...در یک جشنواره نمیگنجد.
او ادامه میدهد: این جشنوارهها باید تاثیرگذار باشند. به هر حال هرکسی را یک بار به دنیا میآورند و روزی از دنیا میبرند، بنابرین باید کارهایی کنیم که برایمان باقی بمانند.
نوازنده دوتار خراسان مطرح میکند: چنین جشنوارههایی حداقل باعث میشوند، اقوام مختلف یکدیگر را ببینند و با لهجه هم آشنا شوند.
پورعطایی در عین حال کمی تامل کرد و ادامه میدهد: شاید 90درصد مردم متوجه نشوند، کسی که به روی صحنه آمد، چه موسیقی را اجرا کرد؟ هرکسی برداشت خود را از موسیقی نواحی دارد و به قولی «هرکسی از ظن خود شد یار من»
اینجا بود که کمی به فکر فرو رفت و یادآور میشود: ما در اوج جنگ بودیم اما این نسل جدید، امروز از جنگ فقط یک اسم شنیدهاند. بنابرین نمیتوانند با ارائه این آثار حق مطلب را ادا کنند پس به منی که از ابتدا تا انتهای این مقاومت بودم، فرصت دهند تا آنچه میدانم، بگویم.
او بر این اعتقاد است که نباید هر قطعهای به اسم مقاومت نواخته و خوانده شود و ادامه میدهد: موسیقی مقاومت باید برای نسلهای بعد زنده نگه داشته شود.
این نوازنده خاطرنشان میکند: باید به این جوانان بگوییم که برای این مملکت چه شجاعتها کردهاند و چه بهایی بابت حفظ سرزمین پرداختهاند.
****
گفتگوی ما به بحث از بین رفتن موسیقی نواحی ایران میرسد و وقتی صحبت به کم شدن تعداد نوازندگان این موسیقی کشیده شد، پورعطایی میگوید: اصالت موسیقی نواحی ایران همچنان حفظ شده است و کیفیت کار همان است اما تعداد نوازندگان روز به روزکمتر میشود.
او ادامه میدهد: وضعیت موسیقی تربت جام بهتر است و در هرخانواده دست کم یک نفر نوازنده است. در هر خانهای هم یک «دوتار» پیدا میشود.
****
باز هم کمی به فکر میرود، کمی چای مینوشد، سری از حسرت تکان میدهد و ادامه میدهد: چه بخواهیم، چه نخواهیم، موسیقیهای بیگانه وارد کشورمان میشوند، ماهواره، اینترنت، سی دی و...نوازندگان خوب هم داریم اما خیلی از مردم همین سازهای خودی را نمیشناسند.
او میگوید: شاید تقصیر ما هم هست. بعضی نوازندگان موسیقی نواحی مثل چوب خشک روی صحنه میایستند و جذبه یک موسیقیدان را ندارند.
****
هرچه بیشتر گفتگویمان پیش میرفت، افراد مشتاق برای شنیدن صحبتهای غلامعلی پورعطایی در اطرافمان بیشتر میشدند اما گویا ترجیح می داد به جای سخن گفتن، برای آنها بنوازد، بنوازد و...
تهیه و تنظیم گزارش: سهیلا صدیقی خبرنگار ایسنا