موسیقی محلی شرق خراسان (تربت جام  سرخس)09151033842

موسیقی محلی شرق خراسان (تربت جام سرخس)09151033842

این وبلاگ برای آشنایی علاقه مندان به موسیقی محلی استان خراسان رضوی ایجاد شده است احمد سرکوهی 09151033842
موسیقی محلی شرق خراسان (تربت جام  سرخس)09151033842

موسیقی محلی شرق خراسان (تربت جام سرخس)09151033842

این وبلاگ برای آشنایی علاقه مندان به موسیقی محلی استان خراسان رضوی ایجاد شده است احمد سرکوهی 09151033842

حضور استاد عسکریان در سرخس

واقعا که خواندن در کنار استاد عسکریان  ارامش خاصی به خواننده میدهد

۲۹ ابان برنامه ای با استاد درشهرستان سرخس داشتم  باید تشکر ویژه از مردم سرخس بکنم  

به محض ورود استاد به شهر  واقعا سنگ تمام گذاشتند  بنده هم چنین برنامه ای با این کیفیت اجرا نکرده بودم

 

 

    

                                           

هنر مندان

نشست هنرمندان موسیقی محلی با مدیر مرکز  

علاقمند موسیقی

                      کو می توحید که سازد عاشقان را مست مست                                         

                                                

یادم میاد شش شبه بود چنان روی زانوهای استاد پور عطایی قرار گرفته که همه فکر میکردند خواب است ولی با چشمان باز خیره شده بود به صدای استاد بعد از طنین الله اکبر صدای فریاد استاد پورعطایی را شنید  شبی که اصلا از یاد نخواهد رفت استادعبدالله امینی و غفور محمد زاده  و دلدار رسولزاده هم حضور داشتند  تصویر ی که مشاهده میکنید حالا پنج سالش است ارش سرکوهی برای اولین بار با همان لباس دوتارش را برداشت راهی مدرسه شد در دوره پیش دبستانی

     

  در خانواده ای که موسیقی باشد باید انتظار چنین نونهالهای را داشت  دوتاری که دردستش است هدیه ای از طرف استاد ذوالفقار عسکریان است

 

تبریک

                افتخاری دیکر برای خطه خراسان اقای غفور محمد زاده در جشنواره 

               بیت وحیران سردشت که هنر مندان زیادی از استانهای مختلف حضور  

               داشتند در بخش تکنوازی


مقام دومی این جشنواره را از ان خود کرد

طنین نوای موسیقی خراسان در شانگهای چین

 

گروه موسیقی سرو خراسان نیز پس از دیگر گروههای موسیقی(لیان ودارکوب) با حمایت بنیاد رودکی در اکسپوی ۲۰۱۰شانگهای حضور پیدا کرده وتوجه بازدیدکنندگان را ازکشورهای مختلف به خود جلب نموده است،این گروه با بهره گیری از موسیقی مقامی جنوب خراسان، از روز جمعه 29 خرداد 89 به وقت محلی شانگهای ساعت19:30 در محل کوشک ایران به مدت 15 روز به اجرای برنامه می پردازند.
گروه سرو خراسان به سرپرستی حسین مجیدیان در چند بخش مختلف از جمله دوتارنوازی با دهل، دهل و سرنا نوازی، دوتارنوازی همراه با آواز و حرکات موزون آیینی جنوب خراسان به هنرنمایی می پردازند.
عزیزتنها نوازنده دو تار، حسین دلپذیر (سرنا)، غلامعلی دلپذیر(دهل) و حمید هادی به عنوان خواننده هنرمندان این گروه را تشکیل می دهند. ضمن آنکه اجرای رقص آیینی خراسان و حرکات موزون توسط حسین و غلامعی دلپذیرنیز از جذابیتهای این برنامه به حساب می آید. 
 

موسیقی اصیل

 غلامعلی پورعطایی، استاد دوتارنواز، برای ایرانیان موسیقی‌دوست، نامی آشناست که اگرنه به نام، خیلی‌ها حتما او را با قطعه «نوایی نوایی» به یاد دارند. 

موسیقی بلوچی


قوم بلوچ یکی از کهن ترین اقوام ایرانی است که به دلیل نزدیکی جغرافیایی به کشور هند، متأث ّر از ملودیهای این کشور بوده است...

قوم بلوچ یکی از کهن ترین اقوام ایرانی است که به دلیل نزدیکی جغرافیایی به کشور هند، متأث ّر از ملودیهای این کشور بوده است. از جمله ادوات موسیقی در بلوچستان می توان: تنبورک، سه تار، قلم، نوعی فلوت با پنج یا شش بخش، the pitcher، ابویی۱، تیمپلی۲ کوچک و معمولی، داریه زنگی۳ و هجده تار۴ یاد کرد.
از ملودیهای رایج در میان مردان بلوچی، ترانه ای است که برای مادران در حال وضع حمل خوانده می شود. ترانه هایی چون سپاد۵، وزباد۶، شبتاگی۷، لیلو۸ یا لولی (لالایی بلوچی)، همچنین ترانه هایی در باب جدایی، شکوه و گلایه دربارة روزگار دشوار، زاییراک۹ (مشتق از واژة ظاهیر۱۰ و به معنای حسرت و آرزو و غم) که اندوهناک ترین موسیقی بلوچی است همراه با فلوت۱۱، قیچاک۱۲ (قیچی کوچک) و بانجو۱۳. موسیقی که ما امروزه در بلوچستان می شنویم به دلیل پاره ای دلایل از موسیقی اصیل بلوچی متفاوت است. یکی از این دلایل، فاصلة بسیار زیاد بلوچستان از پایتخت و عدم توجه به این منطقة دورافتاده و محروم است. دلیل دیگر همجواری با پاکستان و تأثیرپذیری آن از موسیقی بلوچی ـ پاکستانی و به طریق اولی موسیقی هندی است. از دوران کهن این منطقه دارای علایق فرهنگی و اقتصادی نزدیکی با هند بوده است. تأثیرپذیری از هند همچنین ریشه در این حقیقت داشته که بلوچستان همواره از حکومتهای مرکزی ایران دور و مورد غفلت آنها واقع شده است. دلیل چنین تأثیرهایی ریشه در واقعیتهای تاریخی و جغرافیایی دارد.

                                   

گذشته از سلسله هایی چون سوگدیان۱۴ که مرکز فرمانروایی شان سیستان و بلوچستان بود، عدم وجود راههای مراسلاتی و ارتباط با بخشهای داخلی تر کشور که فرهنگ ایرانی رواج داشت، دلیل دیگری بر آمادگی موسیقی بلوچی برای تأثیرپذیری از فرهنگ هندی چه از لحاظ معنوی و چه از نظر ظاهری بود. گرچه مردان بلوچی به شدت مذهبی و متعصبند، اما رفتار آنان با نوازندگان همانند دوستان صمیمی و مورد وثوق خود است و به آنان اجازة اجرا در میهمانیهای خصوصی که زنان نیز در آن حضور دارند، داده می شود. با این حال، زنان بلوچی هیچ گونه سازی نمی نوازند و تنها به خواندن آواز به صورت گروهی و در پس پرده می پردازند که صدای آنها به گوش هیچ مردی نرسد. به دشواری می توان زنی را در بلوچستان یافت که خواننده حرفه ای در مجالس عروسی، جشن تولد، ختنه سوران و میهمانیهای شادی دیگری باشد. دیگر ساز محلی در استان بلوچستان، «بانجو» است که با ا ِعمال تغییرات بسیاری، تبدیل به ساز محلی (بومی) ایالت سند پاکستان شده است. هشتاد درصد جمعیت ایالت سند از اقوام مختلف بلوچی تشکیل شده اند. معروف ترین نوازنده بانجو در ایالت سند مرحوم لاوار بورجی۱۵ از تبار قوم بلوچی دشتیاری در بلوچستان ایران بود.
ساز محلی بعدی در بلوچستان د ُنگی۱۶ است (که نام آن در ایالت سند پاکستان متفاوت است.) دنگی شامل یک جفت فلوت نر و ماده است. بهترین نوازندگان دنگی در بلوچستان که دارای شهرت جهانی هستند از قبیلة سیری۱۷، به نامهای مصری خان و خبیر خان جمالی بودند. بانجو و دنگی با دیگر سازهای بلوچی کاملاً ترکیب و در بلوچستان بومی شده اند.
صیانت از سنتهای قومی نظیر سپاک، شبتاگی، لیلو، سوت۱۸، لیکو۱۹، لاکو و غیره که با موسیقی همراهی می شوند، این استان دورافتادة ایرانی را برای حفظ نمونه های موسیقی اصیل بلوچی یاری رسانده اند. علاوه بر این می توان در بلوچستان خواننده و نوازندگانی را یافت که خود را صرف موسیقی سنتی نموده اند. خوانندگان و نوازندگانی که این هنر را از نیاکان خود سینه به سینه ارث برده اند، پهلوانان۲۰ نامیده می شوند.
واژة پهلوان ترکیبی از «پهلو»۲۱ و «ون»۲۲ است. «پهلو» از زبان پهلوی مشتق شده و به معنای شجاع و قدرتمند و «ون» به معنای خواننده است. در زبان بلوچی واژة «ونگ»۲۳ نیز به معنای خواندن است. بنابراین پهلوان به معنای کسی است که از خود شجاعت و جوانمردی نشان می دهد. در اینجا به صورت مجمل به چند مثال از موسیقی بلوچی اصیل اشاره می کنیم که در حال حاضر در بلوچستان متداول است. سپاد که به معنای ستایش است، یکسری ملودیهایی هستند که پس از به دنیا آمدن یک نوزاد خوانده می شود.
همزمان با اینکه مادر خود را برای شست وشوی نوزادش آماده می کند این ترانه ها به مدت ۱۴ روز خوانده می شود. سپاد را فقط زنان به صورت گروهی می خوانند و هدف آنان کمک به مادر نوزاد است تا دردها و رنجهای دوران زایمان را به فراموشی بسپارد. در این آوازها آنان غالباً خدا، پیامبر و بزرگان دین را می ستایند و برای مادر و نوزادش آرزوی سلامتی و سعادت می کنند. وز باد دسته ای از آوازهاست به معنای تحسین و ستایش که یک زن یا گروهی از بانوان آنها را می خوانند و گروهی دیگر با آواز پاسخ گروه اول را می دهد. خواندن این گونه ملودیها در خانة نوزاد ۱۴ شب ادامه می یابد و خدا و پیامبر را برای اعطای نوزاد به مادر سپاس می گویند. شبتاگی از دیگر آداب بلوچستان است. هنگامی که نوزادی به دنیا می آید، اقوام مادر، همسایگان و دوستان عصرها در خانة آنها گرد هم آمده و شب را آنجا می گذرانند و برای سلامتی مادر و کودک دعا می کنند. آنها تولد نوزاد را به اقوام شادباش می گویند و اشعاری با ت ُن ملایم همراه با ابویی (نوعی ساز بادی) و داریه زنگی می خوانند. این اشعار و آوازها به عنوان شبتاگی شناخته می شوند که به معنای «بیدار ماندن در شب» است. اکثر ملودیهای شبتاگی در باب ستایش خدا، پیامبر، اصحاب پیامبر و بزرگان دین است که بدین وسیله حضار به پدر و مادر نوزاد شادباش می گویند و آرزومند سلامتی و آینده ای درخشان برای نوزاد هستند. سپس طی یک مراسم رسمی، در گوش نوزاد اذان می گویند که نشان دهندة مسلمان بودن نوزاد است.
آوازهای شبتاگی کمکی است به مادر تا زایمان و سختیهای آن را به فراموشی سپرده، روح و روان خود را باز یابد و به بدن خود نیرو بخشد. شبتاگی ممکن است از شش تا چهارده روز و حتی گاهی تا چهل روز ـ بسته به وضعیت مالی خانواده ـ ادامه یابد. لولا آواز دیگری است که در جریان مراسم هایی نظیر عروسیها خوانده می شود و معنای آن متفاوت است. اما لالو شسقانی۲۴ به طور خاص به شش روز اول عمر نوزاد اختصاص می یابد. در این آواز خواننده از خداوند متعال، پیامبر و خانوادة مکر ّم او تقاضای سعادتمندی می نماید. لیلو یا لولی در واقع لالایی است که مادر برای خواباندن بچه می خواند. زاییراک غم انگیزترین ملودی در میان بلوچهاست که از جدایی، نامهربانی یار و یا از غم ایام شکوه می کند. زاییراک یا زاییریک با نوعی ملودی حزن انگیز همراهی می شود که این موسیقی با قلم۲۵ یا فلوت نواخته می شود، گرچه امروزه زاییراک با بانجو نواخته می شود. این موسیقی، حزن انگیز، یکنواخت و مطو ّل است که با طبل (تنبک) نواخته می شود و ن ُتها با اندکی تفاوت تکرار می شود.
زاییراک به شاخه های متفاوتی تقسیم می شود که از جمله معروف ترین آنها می توان به اشرفدور۲۶ زاییراک، جانوزامی۲۷ زاییراک و زمرانی۲۸ زاییراک اشاره کرد. زمانی که شما زاییراک گوش می دهید گویی در کرانة غم نشسته اید و به ن ُتهای غم انگیز ِ تکراری فلوت که با قیچاک همراه است گوش فرا می دهید، مانند موجهای دریا که در آغاز خروشان اند ولی با نزدیک شدن به ساحل و فرو نشستن توفان، سرانجام در ساحل، آرام می گیرند. این موسیقی با آهنگی تند آغاز می گردد و به اوج خود می رسد و به تدریج آرام می شود و به سکوت ختم می گردد، پس از یک وقفة کوتاه، فلوتها دوباره با آهنگی تند ضجه می زنند و این بخش تکرار و تکرار می شود. زاییراک به تنهایی یا همراه با آلات موسیقی دیگر، در فراق آشنایان و دوری از زادگاه خوانده می شود. زاییراک از واژة ظاهیر۲۹ گرفته شده است که بنا بر لغت نامة دهخدا به معنای خاطره، غم و آرزوی دیدار معشوق است.
ظاهیر همچنین به معنای افسرده و غمگین می باشد، در زمانهای قدیم زنان در حین انجام کارهای روزانه، زاییراک می خواندند مخصوصاً وقتی که برای آرد کردن گندمهایشان کنار آسیاب جمع می شدند و در آن اوقات این ملودی را دو گروه زنان به نوبت می خواندند.

 

چرا ما از موسیقی هماهنگ بیشتر لذت می‌بریم؟

چرا ما از موسیقی هماهنگ بیشتر لذت می‌بریم؟

در عین حال، ‌اگر تن صدا هماهنگ باشد، سیگنال‌های دو سلول عصبی حسی همزمان به اینترنورون می‌رسند و اینترنورون د رآن زمان تنها یک سیگنال برای مغز می‌فرستد و منتظر می‌ماند تا به اصطلاح دوباره شارژ شود و سیگنال‌های بعدی از راه برسند. در نتیجه،‌ قطار منظمی از تکانه‌ها به راه می‌افتد.

چرا برخی از موسیقی‌ها برای ما گوش‌نوازند و برخی دیگر بیشتر آزاردهنده؟ چرا از ترکیب برخی صداها واقعا لذت می‌بریم و برعکس، برخی صداها را اصلا دوست نداریم بشنویم؟ دانشمندان می‌گویند کلید دلپذیر بودن موسیقی در این است که برای نورون‌ها (سلول‌های عصبی) ما دلپذیر باشند. مطالعات جدید دانشمندان نشان می‌دهد که فواصل هماهنگ موسیقایی،‌ الگوی ریتمیک ثابتی از شلیک عصبی را در سلول‌های عصبی خاص شنوایی به راه می‌اندازد. جالب است که این جریان دلپذیر، در مقایسه با صداهای گوشخراش، ‌اطلاعات بیشتری را هم منتقل می‌کند.
از زمان یونانیان باستان، ما می‌دانیم که دو تن صدا با فرکانس‌های مرتبط با نسبت‌های ساده‌ای مانند 2:1 (یک اکتاو) یا 3:2 (یک‌پنجم کامل)،‌ دلپذیرترین یا همخوان‌ترین فواصل موسیقایی را ایجاد می‌کنند. این فواصل هماهنگ را فقط کسانی که آموزش موسیقی دیده‌اند تشخیص نمی‌دهند،‌ بلکه نوزادان و حتی حیواناتی مانند میمون‌ها هم می‌توانند تشخیص بدهند. اما مشخص نبود که این آکوردهای هماهنگ چرا برای گوش ما خوشایندترند: به دلیل نحوه ترکیب امواج در هوا و رسیدن آن‌ها به گوش‌مان و یا نحوه تبدیل آن‌ها به تکانه‌های الکتریکی در مغز. به گزارش نیوساینتیست، یک مدل ریاضی جدید،‌ فرضیه مغز را تایید می‌کند.
یوریجی یوشاکف از دانشگاه ایالتی ان.آی.لوباچفسکی واقع در روسیه و سرپرست محققین این مطالعه در این‌باره می‌گوید: «ما به این نتیجه رسیدیم که دلیل این تفاوت، به سطح سلول‌های عصبی بر می‌گردد.»

                            

وی به اتفاق همکارانش یک مدل ریاضی ساده برای مسیری که صدا از گوش به مغز می‌رسد طراحی کرده‌ است. در مدل آ‌ن‌ها، ‌دو سلول عصبی حسی، به دو تن صدای متفاوت واکنش نشان می‌دهند. هر کدام، ‌یک سیگنال الکتریکی برای سلول عصبی سومی که اینترنورون نامیده می شود، می‌فرستند و این سلول سوم،‌ سیگنال نهایی را برای مغز می‌فرستد. اینترنورون زمانی برای مغز سیگنال می‌فرستد که از یک یا هر دوی سلول‌های عصبی حسی،‌ پیام دریافت کند.
در عین حال، ‌اگر تن صدا هماهنگ باشد، سیگنال‌های دو سلول عصبی حسی همزمان به اینترنورون می‌رسند و اینترنورون د رآن زمان تنها یک سیگنال برای مغز می‌فرستد و منتظر می‌ماند تا به اصطلاح دوباره شارژ شود و سیگنال‌های بعدی از راه برسند. در نتیجه،‌ قطار منظمی از تکانه‌ها به راه می‌افتد.
اما در مقابل، سیگنال‌های حاصل از صدای ناهماهنگ در زمان‌های متفاوتی به اینترنورون می‌رسند و در نتیجه قطاری از تکانه‌ها با فاصله‌های نامنظم به راه می‌افتد.
دانشمندان مطالعه خود را یک گام جلوتر بردند و میزان اطلاعاتی را که هر سیگنال با خود انتقال می‌دهد، بررسی کردند. بر اساس نظریه اطلاعات، سیگنال تصادفی مقدار بسیار کمی اطلاعات را با خود منتقل می‌کند. در حالی که سیگنالی که از الگویی محسوس پیروی می‌کند،‌ اطلاعات بسیار بیشتری را منتقل می‌کند. بنابراین به طور طبیعی، نت‌های هماهنگ در مقایسه با نت‌های ناهماهنگ باعث انتقال میزان بیشتری از اطلاعات بین سلول‌های عصبی می‌شوند. آن‌ها از همین نظریه برای اندازه‌گیری میزان انتقال اطلاعات در حالت پخش صدای هماهنگ و ناهماهنگ استفاده کردند.
این مدل را می‌توان به طور تجربی هم آزمود. عصب‌شناسان می‌توانند سلول‌های عصبی زنده را بررسی کنند و این مدل را تایید نمایند. بنابراین گام بعدی این مطالعه را عصب‌شناسان پیش خواهند برد!

منبع:خبر آنلاین

آشنایی با یک استاد موسیقی تربت جام

   

نامش عبدا... سرور احمدی .می شناسمش. همان دو تار نواز معروف تربت جامی با آن قلندرش که عاشقانه دوستش می دارد. همو که دو تار را از مادرش آموخته و امروز برای خودش استادی شده از قبل مادری هنرمند. و کودک یا که شاید کودک نبود، پیرتر از کودک می نمود. نه یا ده ساله می نمود. نشسته روی دو زانو. مقابل مادر. دو تار مشقی دست گرفته، کاسه اش را با دستهای کوچکش دور کرده و کودک نگاه می کند به دستهای مادر که بغل زده کاسه دو تار را، چشمهایش را بسته و انگشتان روی سیم ها می رقصند و عبدا... کوچک که زل زده بود به دست های مادر، دست های خودش که کوچک می نماید برای در آغوش کشیدن دو تار. و مادر گفته بود که در محضر حاج غلام علی میرزا، دایی، مشق ساز می کرده و باز مادر گفته بود که عاشق ساز بوده. پدر هم می نواخته و برادران و مادر به یاد عزیزان هر شب دو تار در دست گرفته. عبدا... از آن زمان عاشق تار شده. عبدا... سرور احمدی متولد ۱۳۲۸، زاده تربت جام. پیرتر از پنجاه و اندی به نظر می رسد اما مهربان و دانش آموخته . او می گوید : از قدیم رسم بوده که سازها و مقام ها مقدس باشند. برای همین با وضو دست به ساز می برند. از همین جاست که مقام های ما در دو تار مقام های عرفانی است. مقام بوی محمد، مقام ۱۲ امام، مقام الله مدد. دو تار هم مقدس است و قلندر نامی مقدس برای سازی مقدس که من آن را دوست دارم... از دلنشین ترین گفته های عبدالله سروری احمدی این است : منزلم پذیرای دوستداران دوتار است. آنان که عاشق اند... پولی هم نمی گیرم. دستمزد من همانهاست که دو تار را دوست می دارند و اهل دل اند... او به این پرسش که چرا نوازندگی در غم بیشتر اتفاق می افتد؟ می گوید : حسی خاص دارد. حال نوعی دیگرگون می شود. ساز تنها مونس و همدم می شود. برای همین است که ساز برای من در تنهایی و غم، حس و حال دیگری دارد و شاید برای همین است که او را کمتر در عروسی ها می توان دید که می نوازد. ساز برای سرور احمدی هنری قابل عرضه در هر دکه و دکانی نیست. او با ساز و صدای ساز صفایی دارد و خلوصی که اگر شنونده فارغ  از آن باشد، ساز و ساز نواز نیز ناکوک می شوند...

فریاد عبدالله امینی در سرخس

بعد از اینکه از همایش کار اوا از تهران برگشتم از طرف رییس محترم اداره فرهنگ ارشاد سرخس دعوت شدم به اذاره وایشان مسَئولیت موسیقی مقامی را به من واگذار کردند  بنده لازم دانستم یک  اجراموسیقی برای مردم هنر دوست شهرم شبی یادگار که انشااله همینطور هم باشد بماند در همین فکر بودم که دوستان هنرمندم مرا غافلگیر کردند حالا بشنوید یکسخرانی ویک تک نوازی از هنرمند جوان وچیره دست تربت  جام غفور محمد زاده با فریاد استاد عبدالله امینی و غوث احمد سرکوهی اجرای موسیقی ایینی سرنا ودهل توسط محمدرضا مزارزهی وبرادرش اجرا گروه نوازی توسط محسن عسکریان غفورمحمد زاده  با صدای عبدالله امینی ببینید بشنوید لذت ببرید جمعه شب ساعت ۱۹/۳۰ سالن فرهنگ ارشاد

یادش بخیر استاد دف

یادش بخیر استاد اغه غوثی امروز داشتم فیلمهای چندسال 

 

   قبل را نگاه میکردم که چشمم به لبخند استاد افتاد در جشنواره رسول مهربانی            درسبزوار سال ۸۷  که با حمید رضاحسینی در حال صحبت وشوخی بودند                                                 

                           

   

اوازها و سنتهای قدیم

میخواهیم یکی از اداب و رسوم شهرستان سرخس را برایتان معرفی کنم از قدیم بوده الان هم 

 

در بیشتر روستاهااست مراسم حنابندان به این شیوه بود که شب اول عروسی اقوام داماد چند 

عدد ظرف کوچک حنا را توی یک مجمه بزرگ میگذاشتن و میرفتن دم خانه عروس طبق رسوم خودشان یه در بسته مواجه میشدن شروع میکردند به اواز خواندن

********* 

 

سیصدسوار امده ایم ***حناحنا اورده ایم   ما میبریم جانانه را ما میبریم جانانه را 

 

در جواب ایشان قوم های عروس میخوانند 

 

حنای شما مال شما  ما نمیدیم جانانه را    تا اینکه اخر سر میگن سیصد سوار امده ایم یک جلد قران اورده ایم بعد در باز میشه و میرن دست وپای عروس را حنا میکنند

******* 

  

و شب دوم که میخواهند عروس را از خانه بابا ببرند واقعا که شبی دلگیر برای مادرش استء بابای عروس  

یا برادر بزرگش میره تکه نان به کمر عروس میبنده و عروس را بلند میکنه که باز هم اینجا اوازی خوانده میشه در بعضی جاها رباعی میخوانند  منطقه ما دوبیتی  به نام بدر شو 

بدرشو نازنین من بدر شو  مه مجس نشین من بدر شو   باز هم اقوام داماد شیطنت میکنند و  

میخوانند *** ما برج بلندیم   شما یک کله قندین *** ما عروس بردیم شما از غصه مردین  

 

این هم یکی از مراسم شیرین منطقه ما